شناخت اجمالی


"انجمن خیریّه حجتیّه مهدویّه" به رهبری شیخ محمود حلبی در اوایل دهه ی سی، با هدف مبارزه با بهائیّت، تأسیس شد. جوانان متدیّن و مذهبی جذب این گروه شده و در آن علاوه بر مبارزه ی علمی با بهائیّت، تعالیم اسلامی را تا اندازه ای فرا می گرفتند. لذا این تشکیلات در فضای فاسد رژیم پهلوی، مورد عنایت مراجع و علما واقع شد. از آنجا که انجمن در اساسنامه اش تعهد داده بود که در سیاست به هیچوجه دخالت نکند، با آغاز نهضت امام خمینی(ره) نیز نه تنها رهبر این گروه هیچگونه همراهی ننمود، بلکه مخالفت هایی نیز از خود نشان داد. زاویه ی انجمنی ها با انقلابیون روز به روز بیشتر می-شد تا آنجا که بالاخره شیخ محمود حلبی در یکی از سخنرانی های خود در سال 56 مطالبی بیان کرد که مبنای عقیدتی این گروه و علّت مخالفتشان با نهضت را نشان می داد. خلاصه ی کلام وی این بود: "عدالت برای تشکیل حکومت اسلامی کافی نیست و باید رهبر معصوم باشد تا در راه او جان را تقدیم کنیم، لذا باید تا زمان ظهور امام زمان(ع) صبر نمود." آنان حاضر بودند زیر بار ظلم، سکوت نمایند و شاهد پیاده نشدن بخش اعظمی از احکام اسلام در کشور و همچنین تلاش از جانب رژیم شاه برای نابودی اسلام باشند، ولی تحت هدایت یک رهبر فقیه، متقی، شجاع، عادل و با بصیرت قرار نگیرند چرا که او معصوم نبود و احتمال خطا وجود داشت.
فعالیت های این گروه در سال 62 به ظاهر تعطیل گردید اما به صورت مخفیانه ادامه یافت. تا آنجا که حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، پنج سال بعد، در آخرین سال عمر پربرکتشان به مسئولین اینگونه وصیت نموده و هشدار دادند: «حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیه ای ها همه چیزتان را نابود کرده اند.»
در طول این سال ها فعالیت انجمنی ها البته نه تحت عنوان انجمن، بلکه زیر پوشش دیگر مؤسّسات، کانون ها و غیره ادامه داشته و هر از چندی خبری به گوش می رسد! اگر بخواهیم نتیجه ی فعالیّت انجمن حجتیّه را در سال های اخیر در چند کلمه خلاصه نماییم، عبارت است از: تربیت نیروهای متدیّن ضدّ انقلاب یا حدّاقل بی تفاوت!
نه فقط تشکیلات، بلکه خطّ فکری انجمن حجتیّه و جریانات شبه انجمنی، امروزه این موضوع را بر سه محور اصلی پایه ریزی کرده و از طرق گوناگون همچون برپایی جلسات، همایش ها، نشر آثار مختلف فرهنگی و هنری، نفوذ در ارگان های مختلف نظام همچون آموزش و پرورش و صدا و سیما، و ...، به طور مخفیانه و در قالب دیگر نام ها دنبال می کنند:
محور اوّل) مخالفت با تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت: این موضوع خود شامل موضوعات گوناگونی همچون مخالفت با اصل ولایت فقیه، استناد به روایات عدم قیام قبل از ظهور، تقیّه در برابر حکومت ظالم به هر قیمت، عدم عبرت گیری از قیام امام حسین(علیه السّلام)، محدود کردن وظایف منتظران ظهور، محدود کردن دایره ی امر به معروف و نهی از منکر و ... می شود.
محور دوّم) مخالفت با وحدت شیعه و سنّی: یکی از موضوعاتی که انجمن حجتیّه به خصوص در دهه اخیر بیشتر از گذشته به آن می پردازد، مخالفت با وحدت شیعه و سنّی در کنار مبارزه ی با وهّابیّت است.
محور سوّم) مخالفت افراطی با فلسفه و عرفان: اصل اختلاف نظر در مباحث علمی نه تنها مذموم نیست، بلکه باعث پیشرفت است. آنچه که درباره ی این مسئله، نسبت به انجمن حجتیّه انتقاد برانگیز است، مخالفت افراطی و خارج از منطق آنان با فلسفه و عرفان است؛ تا آنجا که در بسیاری از اوقات کار را به توهین و بلکه تکفیر فلاسفه و عرفا کشانده اند!
با توجّه به این سه محور، کاملاً مشهود است که خطّ فکری انجمن حجتیّه می تواند یکی از تفرقه انگیزترین و خطرناک ترین خطوط فکری در جهان اسلام و به خصوص جامعه ی شیعی باشد. تفرقه و عناد در بین قشر مذهبی، همان موضوعی است که دشمنان داخلی و خارجی، نه تنها در زمان رژیم پهلوی از آن بسیار بهره برداری کردند، بلکه هم اکنون نیز در صدد هستند تا با ترویج این نوع تفکّرات به خصوص در حوزه های علمیّه، به مرکزیّت تشیّع که در قالب نظام مقدّس جمهوری اسلامی اداره می شود، آسیب برسانند.
شاید از همین رو بود که مقام معظم رهبری (حفظه الله) اینگونه هشدار دادند:
« مخالفت با انقلاب هم دوجور است: یک‌وقت صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت می کنند که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ حالا کسانی هستند صریحاً گوشه‌کنار [مخالفت میکنند]؛ البتّه کم هستند یک‌وقت هست که نه، صریحاً با انقلاب مخالفت نمی شود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت می شود؛ روی اینها باید حسّاس بود.»